۱- خودم را به آب و آتش زدم تا این کار را انجام بدم.
I went through fire and water to do it.
۲- او و مادر زنش آبشون تو یک جوی نمیرود.
He does not hit it off with his mother-in-law.
۳- آدم آب زیرکاهی است.
He is as slippery as an eel.
۴- هیچ وقت آب خوش از گلوم پایین نرفت.
I never had a carefree moment.
۵- دهانم را آب انداخت.
It made my mouth water.
۶- هر ماه یه آب باریکه ای دارم.
I get a slender steady income every month.
۷- آب رفته به جوی باز نمی گرده.
It’s no use crying over spilt milk.
۸- آب از آب تکان نخورد.
Everything remained calm and quit.
۹- آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.
In for a penny, in for a pound.
۱۰- شوهر خوبی از آب در آمد.
He made a good husband.
۱۱- من این شهر را فوت آبم.
I know this city backwards.
۱۲- داری آب در هاون می کوبی.
You are carrying water in a sieve.
۱۳- دختر آتش پاره ای است.
She is a ball of fire.
۱۴- اموالش را به آتش کشید / ثروتش را بر باد داد.
He squandered his wealth.
۱۵- تو آتیش حسادت داره می سوزه.
Jealousy is eating him up.
۱۶- اون آتشی مزاج است.
He is hot tempered.
۱۷- چرا آتیش بیار معرکه میشی؟
Why do you drive a wedge between us?
۱۸- سعی نکن به این آتش دامن بزنی.
Don’t try to add fuel to the fire.
۱۹- از خشم آتش گرفت.
He flew off the handle.
۲۰- باد آورده را باد می برد.
Easy come, easy go.
۲۱- خیلی مغرور است، باید بادش را خواباند.
He is too arrogant. He need to be taken down a peg or two.
۲۲- خاک بر سرت.
Shame on you.
۲۳- با یک مشت حریف رو به خاک انداخت.
He floored the opponent with a punch.
۲۴- حالا چه خاکی بر سرم کنم؟
What on earth should I do now?
منبع : مرجع آموزش زبان ایرانیان
